فرمانده گردان سوم امام حسین (ع)

زندگی نامه سردار شهید حاج لطیف راستی از زبان مرحوم پدر بزرگوارش پدری که بیش از 6ماه از فراق فرزندش نتوانست دوام بیاورد روحش شاد ایشان میگفتند از روزی که خداوند چنین فرزندی به من عطا فرمودنداورا لطیف نام نهادیم واین نام را مادر شهید و همسایه هایمان انتخاب کردند این شهید در دوران بچگی نشانه های عجیبی داشتند نسبت به بچه های دیگر کم سرو صدا وارام بود وخداوند منان لطف ومرحمت زیادی به این فرزند شهیدم داشت هرکس اورا از نزدیک میدید نظرش این بود که انشالله بچه اینده ای خوبی در پیش دارد ادب اخلاق بچگی اش در ان دوران معلوم بود تا کم کم بزرگ شد ودر همان دوران علاقه به نماز وروزه پیدا نمود وبه مسجد میرفت تا به سن 7سالگی رسید وبه مدرسه رفت دوران ابتدایی را در روستای محل سکونت سپری نمود و برای ادامه  تحصیل به شهر مریوان رفت و در روستای نی و نژمار دوران راهنمایی را به پایان رساند و اخلاق ورفتار وکردارش در روستای نژمار بین مردم معروف شد و همیشه در دوران زندگی غرق عبادت الهی بود به همین دلیل مردم روستا اورا ماموستا و ملا لطیف صدا میزدند و بحث وحرف وصحبتش همیشه دین مبین اسلام بود کسانی که حتی اوراندیده بودند سعی میکردند برای یک لحظه هم شده اورا ببیند چون بجای سرمایه دنیا او اخلاق.ایمان به خدا . درستکاری .کردار خوب. امر به معروف ونهی از منکر را انتخاب کرده بود .مهربانی.صداقت خوش رفتاری. خوش اخلاقی وایمان به خداوند منان واحادیث وشریعت وفرمایشات امام علی (ع) وفرزند بزرگوارش امام حسین (ع)را انتخاب کرده بود وهمیشه از زبان شیرین این فرزند شهیدم میشنیدم میگفت انسان برای وطن ومملکت خود باید همیشه اماده جان فدا کردن باشد چون همه ما ایرانیان در هر منطقه از میهن اسلامی مسول هستیم برای حفظ این مملکت این عقیده در باور این شهید بود.در تمام زندگیش خدمت به مملکت را وظیفه شرعی خودش میدانست من که پدر ایشان هستم به خدا سوگند میخورم که فرزندم از روزی که لباس مردانگی پاسداری را به تن کرده تا شهادتش یک ثانیه غافل از وظیفه شرعی خودنبود .این افتخار من است که پسرم دوران جبهه و بعد از جنگ لباس مقدس بسیجی وپاسداری را تا اخرین روز شهادتش بر تن داشت  و در راه پرفتوح امام راحل خمینی کبیر و پایبند به فرمایشات مقام معظم رهبری ان رهبر فرزانه انقلاب جانش را فدا کرد .ای فرزند انقلاب چون وظیفه خود , ...ادامه مطلب

فروشگاهی که در آن خجالت کشیدم ایرانی ام ! سال 90 سال جهاد اقتصادی بود و مسوولان که گاه و بیگاه در منازعات سیاسی غوطه ورمی شوند و حاشیه هایشان پر رنگتر از متن می شود نتوانستند کارنامه مطلوبی در زمینه تلاش اقتصادی از خود به یادگار بگذارند. رهبر انقلاب امسال بار دیگر متناسب با ضرورت های اجتناب ناپذیر کشور نام سال را عنوانی اقتصادی برگزیده اند( سال حمایت از تولید ملی و کار و سرمایه ایرانی) ...باشد که مسوولان عزمشان را جزم کنند و دغدغه اقتصاد کشور برایشان جدی تر شود:{اگر ما توانستیم تولید داخلی را رونق بخشیم مساله تورم حل خواهد شد مساله اشتغال حل خواهد شد اقتصاد داخلی به معنای حقیقی استحکام پیدا خواهد کرد (بخش هایی از جملات رهبر انقلاب در نوروز 91) } کارشناسان امروز اتفاق نظر دارند که یکی از مهمترین چالش های اقتصاد کشور موضوع واردات کالاهای غیر ضرور است . واردات بی رویه در بسیاری موارد کارگاه های کشور را به تعطیلی کشانده کارگران را خانه نشین کرده و صرفا جیبهای دلالان و واردکنندگانی را پر کرده که بعضا از رانتهای ویژه هم استفاده می کنند. مسوولان اگر سری به یکی از بزرگترین فروشگاهای ایران در غرب تهران که گفته می شود با سرمایه عظیم خارجی بنا شده بزنند شاید از خواب غفلت بیدار شوند و هجوم کالای خارجی را در بازار ایران محسوستر ببینند. اگر سری به فروشگاه ( ه ا ) بزنید انواع لوازم منزل مارکدار خارجی را خواهید دید. از یخچال و تلویزیون و اتو گرفته تا قابلمه و کف گیر که همه خارجی هستند! آدم در این فروشگاه احساس خجالت می کند و غرور ملی ایرانیش زخمی می شود .... موضوع اصلا فروش تکنولوژی های برتر غربی در این فروشگاه نیست . موضوع این است که مشتری باید کف گیر چینی بخرد و از تخته گوشت کره ای استفاده کند ! اینجا شما می توانید قاشق چنگال آلمانی بخری ، پولت را به قابلمه سوئیسی بدهی ... اسباب بازی و انواع البسه و کفش و گل های تزئینی و کوسن و متکای چینی هم که به کنار ! در این فروشگاه مشتری ایرانی می تواند با افتخار دستمال مرطوب و گوش پاک کن یونانی !! بخرد ؛ همان یونانی که تمام اروپا جمع شده اند تا با کمکهای مالی صدها میلیارد دلاری مانع ورشکستگی و فروپاشیش شوند. در این فروشگاه که ظاهرا نظارت دقیقی بر روی آن نیست اگر جیبت پر پول باشد می توانید مسواک ترکیه ای بخرید. آمریکا و غرب سا, ...ادامه مطلب