فرمانده گردان سوم امام حسین (ع)

متن مرتبط با «شهید» در سایت فرمانده گردان سوم امام حسین (ع) نوشته شده است

شهید توفیق مدنی فرد

  • نام كردستان ، اولین كلمه ای را كه در ذهن تداعی می كند «غیرت و مردانگی» است. این شهرت و آوازه غیور مردان كرد مدیون كسانی است كه اسطوره والگوی مروّت و مردانگی بودند همچون حاج توفیق مدنی فرد كه نام مریوان را مشهور و حماسه وفا و پایداری را آوازه این شهر كرد. مریوان به خود می بالد كه مهد امثال حاج توفیق بوده است. او ، درروستای بلكر مریوان ،در خانواده ای مذهبی متولد شد. سال 57 به ندای امام لبیك گفت و به عنوان پیشمرگ كرد مسلمان، نماینده امام و مشاور حاج احمد متوسلیان در جبهه غرب وفاداری خود را ثابت كرد. چون بزرگ طایفه و سالار عشیره اش بود حرفش به روی چشم همه جا داشت و با یك اشاره جوانان طایفه را مشتاق و راهی سپاه و سازمان پیشمرگان كرد مسلمان كرد تا جان خود را در راه اسلام و ایستادگی و پایمردی فداكنند. 17 شهید از طایفه حاج توفیق تقدیم انقلاب شد و همیشه خانواده های پیشمرگان كرد مسلمان راضی و خوشنود از اینكه جوانان خود را برای دفاع از اسلام و انقلاب داده اند حامی نظام و ولایت فقیه بوده و هستند. قصه مردانگی و رشادت های بی شمار حاج توفیق فراوان ،قلم قاصر وصفحه روزنامه محدود است تا اینجا به این بسنده می كنم كه او پسر بزرگ خود را هم در این راه فدا كرد.  وقتی خبر شهادتش را شنید خم به ابرو نیاورد و درمیان همه طایفه خدا را شكر كرد.حاج توفیق را فدایی خمینی نامیده و به او لقب مقداد خمینی دادند. آنقدر وفاداری و مردانگی حاج توفیق ضد انقلاب كوردل و مزدور را عذاب می داد كه سرانجام مانند مار زخمی، زهر خود را ریخته و این غیور مرد را ربوده، به اسارت در آوردند و مظلومانه به شهادت رساندند.  9 ماه بود كه شكنجه و كتك كاری نان و غذای حاج توفیق شده بود. او را به دادگاه برده و پس از قرائت حكم از او می خواهند در مقابل خبرنگاران و رسانه های مخالف جمهوری اسلامی دشنام وتوهین هایی كه به او گفته می شود را به امام خمینی روا دارد، ناگهان حاج توفیق باشنیدن این دشنام ها نسبت به امام اختیار خود را از دست می دهد و رنگ صورتش از سرخی به سیاهی گرویده و عرق از سر ورویش جاری می شود، با نهیبی كه به غرش شیر می ماند فریاد می زند شما كفار بی دین از من می خواهید به مولی ومقتدایم امام خمینی (ره) فحش بدهم، به الله اگر تكه تكه ام كنید لحظه ای از عقیده ی خود برنمی , ...ادامه مطلب

  • خاطراتی از سردار شهید حاج لطیف راستی فرمانده دلاور گردان تکاوران سپاه مریوان(قسمت سوم)

  •   گردان تکاوران: بعد از حدود 6ماه دوباره با هم در یک گردان هم خدمت شدیم وبه اموزش تکاوری در تهران اعزام شدیم ,آموزش تخصصی و طاقت فرسایی بود ولی شهید راستی به دلیل تعهد وایمان یکی از منظم ترین افراد اموزشی بود . به هرحال اموزش تمام شد و در سرواباد مستقر شدیم او جانشین گردان بود و من هم فرمانده گروهان در مدتی که او در پادگان بود مشغول نوشتن جزوات اموزشی خاص منطقه کردستان بود برایم جالب بود شاید جزء اولین کسانی بود که در نوشتن مطالب نظامی خاص سربازان وپایوران اقدامات خاص را انجام دادند و در کل یگان از مطالب ایشان استفاده می شد.   حفظ بیت المال: شهید راستی در خصوص مصرف بهینه ودرست استفاده کردن از اموال و امکاناتی که در اختیار یگان بود حساسیت خاصی داشتند و کسانی که رعایت نمیکردند و به نحوی به اموال ضرری میرسانند را ارشاد میکرد و به انها تذکر میداد شاید بهترین خاطره ای که از این موضوع در ذهن من تداعی شد این است که ایشان به همه کارکنان گفته بود که اگر کسی غذای خود را تمام و کامل میل نکند و در ظرف غذا , غذا بماند وان را دور بریزد اوراتنبیه میکند وبه اشپز هم دستور داده بود که هرکس به هر اندازه که میتواند غذا بخورد درظرف او غذا ریخته شود همین امر باعث شده بود که انبار گردان همیشه پر از مواد غذایی باشد و یادم هست که در مواقعی به لشکر پیام میدادکه مواد غذایی خصوصا" ارد و برنج وروغن نفرستند چرا که در گردان موجودی زیاد است او تنها عامل وباعث وبانی این فزونی نوع مدیریت ایشان در مجموعه گردان بوده و جالب اینجا بود روزی به بنده گفت اگر روزی خودم نتوانم غذای داخل ظرف را تمام بخورم باید خودم را تنبیه کنم و ان موقع کسی که غذای را دور میریخت باید میرفت روی کانکس و مدت 2 تا 3 ساعت انجا میماند تا همه گردان بدانند که ایشان تخلف کرده , ایشان گفتند بدی کار اینجاست اگر من بروم روی کانکس چه کسی من را ترخیص میکند و پایین بیاورد , ومن به شوخی گفتم  فا فرمانده لشکر تماس میگیرم و دستور ازادی شما را میگیرم , حقیقت این بود که ایشان تا این حد به دسنورات و مقررات مقید بود و اگر قرار بود موردی را در گردان اجرایی کند خود ایشان اولین نفری بود که به ان دستور احترام میگذاشت و ان را اجرا میکرد تا به این طریق الگویی باشد برای زیر مجموعه ادامه, ...ادامه مطلب

  • خاطراتی از سردار شهید حاج لطیف راستی فرمانده دلاور گردان تکاوران سپاه مریوان(قسمت دوم)

  • چگونگی اشنایی با شهید: وقتی که در سال71 در واحد آموزش یگان خدمت میکردم در محضر شهید بزرگوار,عارف زمانه شهید ورمقانی بودم روزی که یادم هست زمستان بود و برف روی زمین را فرا گرفته بود ,شهید ورمقانی با تویوتا جلو ساختمان آموزش توقف کرد و با کسی که در کنار وی نشسته بود صحبت میکرد , بعد از دقایقی انها از ماشین پیاده شدند ومن هم به خدمت انها رسیدم شهید ورمقانی با زبان کردی شهید راستی را به من معرفی کرد و فرمودند کاک لطیف از رزمندگان مریوانی است ودر گردان خدمت میکند . من از لحظه اول از او خوشم امد وبا او روبوسی کردم وبعد از دقایقی از انها جدا شدم بعد از چند روز شهید راستی به واحد آموزش معرفی شد و او فرمانده گردان آموزشی شد و من هم جانشین ایشان و این هم خدمتی حدود 6 ماه طول کشید وبه دلیل جابه جای از هم جدا شدیم و او به گردان رزم رفت ومن در ستاد مشغول خدمت شدم در طول این مدت که در خدمت ایشان بودم دریافتم که او انسانی مومن و با اخلاق وپایداری منظم و پایبند به اصول اسلام وانقلاب است , شاید بارزترین خصلت ایشان این بود که همیشه در طول شبانه روز در محل خدمت حضور داشت و اول به وظایف پادگانی رسیدگی میکرد وتا زمانی که کار بود وامورات احتیاج به پیگیری داشت در پادگان بودند وآخر شب هم به منزل میرفتند ودر طول هفته و ماه این وضعیت تغییر نمیکرد ارام ارام به او علاقه مند شدم و جدا از همکار بودن با هم دوست شدیم و رابطه ما با هم بسیار نزدیک شد و تا حدودی از خصوصیات او اشنایی پیدا کردم ادامه دارد... , ...ادامه مطلب

  • خاطراتی از سردار شهید حاج لطیف راستی فرمانده دلاور گردان تکاوران سپاه مریوان(قسمت اول)

  • خاطراتی از سردار شهید حاج لطیف راستی فرمانده دلاور گردان تکاوران سپاه مریوان از همرزم شهید بسم الله الرحمن الرحیم برخی از ان مومنان ,بزرگ مردانی هستند که به عهد وپیمانی که با خدا بستند کاملا" وفا کردند ,پس برخی بر ان عهد ایستادگی کردند وبرخی به انتظار (فیض شهادت) مقاومت کرده و عهد خود را هیچ تغییر ندادند سوره احزاب ایه 23 {{  او رفت تا خط امام ورهبری در کردستان پر رهرو بماند}} مقدمه هرچه فکر کردم نمی دانستم چگونه مقدمه این نوشته را که در وصف شهید بزرگوار مظلوم کردستان لطیف راستی که خود سخنوری قهار و عابدی شب زنده دار بود را شروع کنم ,مانده بودم و فکرمن و قلم عاجز از توصیف صفات برجسته باارزش و ناتوان از احصاء ویژگیهای خاص وزبان الکن از روشن کردن مقام والایش . دل به دریا دادم و خود را سپردم به رقصیدن قلم روی کاغذ که به یاد اوردم , دل نوشته ای از بزرگواری که چنین سروده بود : * آنگاه که دنیا را قفسی تنگ یافتی و پرنده وجودت را در آزار اذیت از خداوند شهادت را طلب کن   آنگاه که ترنم دعایت مملو از سوز دل گردید و چشمانت در هجران یار مالامال از زلال اشک از خداوند شهادت را طلب کن   آنگاه که سراسر وجودت را پاکی فرا گرفت و ذکر سجودت توام با تباکی گردید از خداوند شهادت را طلب کن   آنگاه که قلبت از نور الهی انباشته گردید و جانت از نشاط و تعالی معنوی لبریز از خداوند شهادت را طلب کن   آنگاه که بقا را در فنا دانستی و مرگ را پلی به سوی خدا از خداوند شهادت را طلب کن   وقتی که چندین مرتبه این متن دل نوشته را خواندم و خاطرات بیست ساله خودم را باشهید بزرگوار لطیف راستی مرور کردم تازه فهمیدم که شهادت او چیزی نبود جزء پاداش خداوند به دعاهای او که در اخر هر خواسته از خداوند شهادت را طلب کرده است. بله شهادت برازنده شهید راستی بود شاید حدود بیست سال بنده حقیر از نزدیک طوری که ماه ها هم اتاقی بودیم و او را از هرکس دیگری بهتر بشناسم ,ولی باز هم میدانم که شناخت من هم کامل نبوده و نتوانستم اورا انچنان که هست بشناسم و به یاد جمله معروف ((شهیدان را شهیدان می شناسند )) افتادم و به خود امدم ودلیل عدم شناختم را پیدا کردم. به هرحال بر خودم تکلیف دانستم از سالها با شهید راستی بودنم مطالبی را بنویسم هرچند خودم میدانم که قلم چون منی در وصف ایشان ب, ...ادامه مطلب

  • زندگی نامه سردار شهید حاج لطیف راستی از زبان مرحوم پدر بزرگوارش قسمت دوم

  • زندگی نامه سردار شهید حاج لطیف راستی از زبان مرحوم پدر بزرگوارش پدری که بیش از 6ماه از فراق فرزندش ن

  • زندگی نامه سردار شهید حاج لطیف راستی از زبان مرحوم پدر بزرگوارش پدری که بیش از 6ماه از فراق فرزندش نتوانست دوام بیاورد روحش شاد ایشان میگفتند از روزی که خداوند چنین فرزندی به من عطا فرمودنداورا لطیف نام نهادیم واین نام را مادر شهید و همسایه هایمان انتخاب کردند این شهید در دوران بچگی نشانه های عجیبی داشتند نسبت به بچه های دیگر کم سرو صدا وارام بود وخداوند منان لطف ومرحمت زیادی به این فرزند شهیدم داشت هرکس اورا از نزدیک میدید نظرش این بود که انشالله بچه اینده ای خوبی در پیش دارد ادب اخلاق بچگی اش در ان دوران معلوم بود تا کم کم بزرگ شد ودر همان دوران علاقه به نماز وروزه پیدا نمود وبه مسجد میرفت تا به سن 7سالگی رسید وبه مدرسه رفت دوران ابتدایی را در روستای محل سکونت سپری نمود و برای ادامه  تحصیل به شهر مریوان رفت و در روستای نی و نژمار دوران راهنمایی را به پایان رساند و اخلاق ورفتار وکردارش در روستای نژمار بین مردم معروف شد و همیشه در دوران زندگی غرق عبادت الهی بود به همین دلیل مردم روستا اورا ماموستا و ملا لطیف صدا میزدند و بحث وحرف وصحبتش همیشه دین مبین اسلام بود کسانی که حتی اوراندیده بودند سعی میکردند برای یک لحظه هم شده اورا ببیند چون بجای سرمایه دنیا او اخلاق.ایمان به خدا . درستکاری .کردار خوب. امر به معروف ونهی از منکر را انتخاب کرده بود .مهربانی.صداقت خوش رفتاری. خوش اخلاقی وایمان به خداوند منان واحادیث وشریعت وفرمایشات امام علی (ع) وفرزند بزرگوارش امام حسین (ع)را انتخاب کرده بود وهمیشه از زبان شیرین این فرزند شهیدم میشنیدم میگفت انسان برای وطن ومملکت خود باید همیشه اماده جان فدا کردن باشد چون همه ما ایرانیان در هر منطقه از میهن اسلامی مسول هستیم برای حفظ این مملکت این عقیده در باور این شهید بود.در تمام زندگیش خدمت به مملکت را وظیفه شرعی خودش میدانست من که پدر ایشان هستم به خدا سوگند میخورم که فرزندم از روزی که لباس مردانگی پاسداری را به تن کرده تا شهادتش یک ثانیه غافل از وظیفه شرعی خودنبود .این افتخار من است که پسرم دوران جبهه و بعد از جنگ لباس مقدس بسیجی وپاسداری را تا اخرین روز شهادتش بر تن داشت  و در راه پرفتوح امام راحل خمینی کبیر و پایبند به فرمایشات مقام معظم رهبری ان رهبر فرزانه انقلاب جانش را فدا کرد .ای فرزند انقلاب چون وظیفه خود , ...ادامه مطلب

  • زندگی نامه سردار شهید حاج لطیف راستی از زبان مرحوم پدر بزرگوارش قسمت نخست

  • شهید شاخص سال 1391شهرستان مریوان

  • به نام الله پاسدار حرمت خون شهدا سلام علیکم امروز سپاه مریوان با نصب یک بنر در چهار را بیمارستان مریوان تحت عنوان(( سردار رشید سپاه اسلام شهید حاج لطیف راستی تاریخ شهادت 30/2/88 شهید شاخص سال 1391شهرستان مریوان)) از مقام این شهید گرانقدر یادی نمود ضمن تشکر و سپاس از این اقدام شایسته دست اندرکاران محترم امید است فردا در سالروز شهادت این عزیز با برگزاری مراسمی در گلزار شهداء مریوان یاد وخاطرش را زنده نگهدارند انشالله , ...ادامه مطلب

  • سرزمینی پر از دلاور (به بهانه سومین سالگرد شهادت سردار شهید لطیف راستی)

  • ...ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله روف بالعباد(البقره|207) اردیبهشت ماه برای مردم کردستان یاد آور حضور پر خیر و برکت رهبر معظم انقلاب به استان کردستان می باشد،در اردیبهشت ماه سال 1388 مردم غیور کردستان با میزبانی و استقبال شایسته از رهبر عزیز،بار دیگر وفاداری مردم کردستان به انقلاب و رهبری را به رخ جهانیان کشیدند. چند روز پس از پایان این سفر،کردهای قهرمان پرور یکی از بهترین فرزندان خود را برای حفظ امنیت پایدار منطقه تقدیم انقلاب نمودند.آری پاسدار رشید سپاه شهید لطیف راستی به کمین ضدانقلاب افتاد و مظلومانه به شهادت رسید. از لطیف راستی و علاقه وافرش به شهید حاج هوشنگ ورمقانی بسیار شنیده بودم تا این که در تابستان سال 80 او را در مراسمی زیارت کردم، وقتی پای صحبت هایش نشستم با چشمانی پر از اشک از خاطراتش با حاجی سخن گفت،او در هرجایی که می نشست بزرگترین افتخار زندگی اش را هم رکابی با حاج هوشنگ میدانست. سردار لطیف راستی که در بین رزمندگان به کاک لطیف شهرت داشت، از جمله انسانهای مومن، مودب،متین و دارای روحیات عرفانی بود که نظیر او را کمتر میتوان یافت.او در زمره برجسته ترین فرماندهان عملیاتی کردستان به شمار میرفت که ضدانقلاب از شنیدن نام او و گردان تحت امرش(گردان تکاوران سپاه مریوان) واهمه داشت. آنچه حقیر را به نوشتن این مطلب ترغیب نمود نخست؛ادای دین نسبت به آن عزیز سفر کرده و در عین حال تلنگری برای مسولان فرهنگی به خواب رفته استان کردستان،می باشد.چرا که شهید لطیف راستی بسیار گمنام واقع شده است.انتظار می رفت و می رود که شورای فرهنگ عمومی،صدا وسیما،سپاه و بنیاد شهید با معرفی این شهید گمنام و سایر شهدای بومی کردستان بعنوان الگوهای شایسته برای جوانان،کردستان را از این وضعیت فرهنگی نا به هنجار و وخیم نجات دهند. در پایان، با تقدیم بهترین درودها به روان پاک شهید راستی، برای خانواده این سردار رشید صبر و سلامتی آرزومندم. والسلام دکتر مجتبی ورمقانی_اردیبهشت 1391 منبع:http://shahid-varmaghani.persianblog.ir/, ...ادامه مطلب

  • پاسدار شهید محمد داربرزین

  • بسم رب الشهداء والصدیقین   شهید       , ...ادامه مطلب

  • پاسدار شهید محمد رستاد

  • شهید در روستای  , ...ادامه مطلب

  • پاسدار شهید جمیل شهسواری

  •   جمیل شهسواری فرزند علی و  , ...ادامه مطلب

  • پاسدار شهید احمد کریمی

  •   خلاصه ای از زندگی نامه شهید احمد کریمی شهید احمد کریمی در سال 1343 , ...ادامه مطلب

  • شهید محمد زاهد داربرزین

  • بسم الله الرحمن الرحیم امروز چه خوب است یادی ازجوان ناکام شهید محمد زاهد داربرزین نماییم    , ...ادامه مطلب

  • شهید صالح تاز

  • برادر صالح تاز در سال 1345 در روستای سرکل از توابع مریوان به دنیا امد .او در سال 1349به همراه خانواده اش به شهر   , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها